زندگینامه ملا محمد مهدی نراقی

حاج ملا محمدمهدی بن ابی‌ذر فاضل نراقی معروف به «محقق نراقی» کنار فرزندش ملا احمد نراقی در نجف اشرف مدفون است. این دو به فاضلین نراقی معروف اند. او از مهادی اربعه است.


تولد ملا محمدمهدی نراقی
شهر زیبا و تاریخی كاشان در طول تاریخ به «دارالمؤمنین» معروف بوده است. همواره عالمان بزرگ و نامیِ فراوانی از آن ظهور كرده‌اند و جهان اسلام از وجود نورانی آنان بهره‌های چشمگیری برده است.[۱] دانشمندانی كه هر كدام با تألیفات خود در رشته‌های گوناگون چراغ هدایت شدند و یكی پس از دیگری در عرصه‌های علم و حكمت درخشیدند و بر زیبایی‌های این شهر جلوه دیگر بخشیدند.

در این شهر با افول هر ستاره، ستاره‌ای دیگر طلوع می‌كند. در سال ۱۰۹۱ ق. هنگامی كه دانشمند توانگر ملا محسن فیض كاشانی چشم از دنیا فرومی‌بندد. از آن پس فروغ و نشاط معنوی شهر كاشان رو به افول و خمودی می‌نهد. این شهر حدود چهل سال زانوی غم به بغل می‌گیرد و به انتظار طلوع ستاره درخشان دیگر می‌نشیند.[۲] تا این كه در سال ۱۱۲۸ ق. در نراق ـ یكی از روستاهای اطراف كاشان ـ نوزادی از مادر متولد می‌شود. پدر وی كه ابوذر نام داشت و از كارگزاران ساده دولتی بود به امید این كه فرزندش از ناشران حقیقی شریعت محمدی صلی الله علیه و آله و از منتظران واقعی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف باشد نام او را «محمدمهدی» می‌گذارد.[۳]

تحصیلات ملا محمدمهدی نراقی
این فرزند دوران كودكی و نوجوانی را در روستای نراق سپری می‌كند. در همان اوان نوجوانی علاقه شدیدی نسبت به تحصیل علم و آگاهی از واقعیت‌های هستی در وجود خود احساس می‌كند. پس فرصت را از دست نداده، با ذوق و شوق فراوان آماده یادگیری علوم و معارف اسلامی می‌شود. بدین سان محمدمهدی آوای هجرت سر می‌دهد و برای ثبت نام در مدرسه علوم دینی كاشان به سوی آن دیار روانه می‌گردد.

حوزه‌های علمیه آن دوران از نظر پذیرش، برنامه روشن و ثابتی نداشت. هر علاقه‌مندی تنها با مراجعه و معرفی آوردن از سوی روحانی محل می‌توانست به آسانی وارد مدرسه شود و از همان روز در پای درس استاد، حق حضور داشته باشد. او نیز این مرحله را پشت سر می‌گذارد و یكی از حجره‌های مدرسه را برای مطالعه و اقامت شبانه‌روزی خود انتخاب می‌كند.

البته سادگی ورود عاشقان حقیقت به حوزه‌های علمیه بدان معنا هم نبود كه از هیچ نوع نظم و برنامه‌ای برخوردار نباشد، بلكه طلاب علاوه بر این كه زیر نظر استادان دلسوز و پرتلاش راهنمایی شده، پرورش می‌یافتند. در طول دوران تحصیل خود، امتحان‌های سخت و گوناگونی از قبیل فقر، بیماری، كمبود استاد و مشكلات خانوادگی و… را یكی پس از دیگری از سر می‌گذراندند. به این ترتیب تنها افرادی می‌توانستند در این مرحله حساس قبول شده، نمره عالی بدست آورند كه از روحیه قوی، علاقه، پشتكار و انگیزه الهی برخوردار باشند و تنها این گروه بودند كه تا آخر نیز در این سنگر پرخطر می‌ماندند و از كیان اسلام و مسلمانان دفاع می‌كردند.

هنور نتیجه این مرحله از آزمون در مورد محمدمهدی درست روشن نشده بود. معلوم نبود وی در جرگه كدام یك از این دو گروه قرار خواهد گرفت. آیا به سرنوشت آن كسانی دچار خواهد شد كه با اندك گرفتاری و دشواری، درس و بحث و مدرسه را رها كردند و رفتند یا این كه آستین همت بالا زده، طریق عشق و عرفان در پیش می‌گیرد؟ در هر صورت او با توكل به خداوند یكتا و تكیه بر اراده آهنین، تلاش مخلصانه خویش را پی می‌گیرد و در حلقه درس اندیشمند توانا مرحوم «ملا جعفر بیدگلی» حاضر می‌شود. چندین سال از محضر پرفیض این عالم فرزانه خوشه‌های علم و حكمت می‌چیند و دوره مقدمات، سطح و مقداری از دروس عالی را در شهر كاشان به پایان می‌رساند.[۴]